Shoma5

شبکه مهندسان ساختمان ایران

کالباس مرغ نخورید.

  • ۱۱۳۱

ما خودمان مسئول مسمومیت ها و بیماری های خودمان و فرزندانمان هستیم. دقت کرده اید در مرغ فروشی ها بادقت خاص و گاهی مجانی مرغ های ما را خورد میکنن و البته پوست میکنند. چرا؟
آیا پوست مرغ ها را دور میریزند؟ خیر، چون مشتری خوبی برای پوست مرغهای ما هست: شرکتهای تولید کننده کالباس مرغ.
تجزیه و بررسی کالباس مرغ 12 شرکت تولید کنند کالباس، وجود پوست مرغ که محل تجمع هورمونهای تزریقی است را اثبات کرده است.
خریدن یا نخریدن کالباس مرغ با شما ولی لطفا مرغ خود را درخانه پوست کنید و به جمع آوری پوست های مرغ در مرغ فروشی ها حساس باشید.

 

محبت، هیچ حد و مرزی نمی شناسد!

  • ۱۰۰۹

عید نوروز نزدیک است ....

  • ۱۲۸۸

بدون شرح!

تحرک و زندگی

  • ۹۶۴

دو دهان باز با دو نیت متفاوت!

  • ۱۱۸۱

خانه موسیقی

  • ۱۳۰۱

خانه‌ای که هنگام باران صدای موسیقی از آن بلند می‌شود ...

گروهی از هنرمندان نمای ساختمانی را با مقداری وسیله مختصر از جمله لوله و قیف طوری طراحی کرده‌اند که وقتی باران می‌بارد، آب از روی پشت بام وارد لوله‌ها شده و صدای دلنشینی به گوش می‌رسد.

خانم آنت پل مجسمه ساز و طراحان کریستف روسنر و آندره، که همه در خانه موسیقی زندگی می‌کنند، این خانه جالب را در آلمان طراحی کرده‌اند.

زندگینامه ستاره شناس بزرگ، نیکلای کوپرنیک

  • ۱۲۶۳

نیکلاس کپرنیک به سبب جمله ای که گفته بود زمین به دور خورشید می گردد نه خورشید به دور زمین مشهور است ...

 

کپرنیک در تورون لهستان به دنیا آمد او پسر یک بازرگان بود در جوانی ریاضیات را در دانشااکوف خواند. سپس برای تحصیل اخترشناسی حقوق ادبیات باستان و پزشکی به دانشگاههای مختلف ایتالیا رفت.پس از پایان تحصیلاتش در رشته حقوق در سال 1506 به عنوان پزشک خصوصی عمومی خود که یک اسقف کاتولیک بود به لهستان بازگشت. او در اوقات فراغت خود از محاسبه های ریاضی در اختر شناسی برای تعیین محل سیارات و پیش بینی زمان وقوع حوادث آسمانی نظیر خورشید گرفتگی یا ماه گرفتگی استفاده می کرد.

 

در این زمان محاسبه های حرکت سیارات به دلیل سیر قهقرایی سیارات دور تر و گردشی که در ظاهر به طرف عقب داشتند مشکل بود. مریخ( بهرام) مشتری و زحل در حرکت روی مدار خود به سمت جلو ظاهران دچار توقف می شدند و پیش از حرکت دوباره به سسمت جلو چرخشی به سمت عقب داشتند.

 

بطلمیوس اختر شناس یونان قدیم با نظریه خود مبنی بر وجود حرکت حلقه های کوچکتر به دور حلقه های بزرگتر تونسته بود این گردش قهقرایی را توجیه کند، نظام پیچیده وی مجموعا به 70 حلقه نیازمند بود. کپرنیک با این نظریه که حرکت سیارات به صورت دایره ای است موافق بود لیکن او معتقد بود که خورشید در مرکز منظومه شمسی قرار دارد نه زمین. قرار دادن خورشید در مرکز گردش سیارات محاسبه ها را ساده تر می کرد و تعداد مدارها را نیز کاهش میداد.

 

کپرنیک نشان داد که حرکت قهقرایی زمانی صورت می گیرد که حرکت کره زمین از حرکت کره مریخ یا یکی دیگر از کره های دورتر پیشی می گیرد و آنها را پشت سر می گذارد او منظومه پیشنهادی خود را با جزئیات ریاضی آن عرضه کرد و در سال 1530 نظرات خود را در دستنوشته ای کوتاه خلاصه کرد و آن را برای دوستان و دانشمندان عصر خود فرستاد با گذشت زمان کپرنیک نظرات دیگری بر دستنوشته خود افزود. اطمینان وی به نظرات خود در مورد منظومه سیاره ای با شواهد جدیدتری تقویت می شد. مثلا در مدتی حدود دو سال مریخ از یک شی قرمز روشن به چیزی بسیار تاریکتر تبدیل شد.

 

منظومه سیاره ای که کره زمین را مرکز جهان می دانست برای این مشاهده ها توضیحی نداشت. ولی کپرنیک می دانست که اگر مریخ و زمین هر دو با سرعتی متفاوت به گرد خورشید بچرخند در برخی اوقات به هم نزدیکتر می شوند و در این صورت مریخ روشنتر به نظر می رسد و در زمانی دیگر زمین و مریخ دورتر از هم قرار می گیرند و مریخ کم نورتر دیده می شود. کپرنیک مدارک خود را برای بیان منظومه سیاره ای که خورشید مرکز آن بود جمع آوری کرد در آن زمان خکومت و مقامات مذهبی افکار اسای و جدید را از ترس ایجاد نا آرامی اجتماعی بر نمی تابیدند. به همین سبب کپرنیک 13 سال برای اقدامی خطرناک در ارسال کتاب گردش افلاک آسمانی به چاپخانه در تردید ماند. نخستین نسخه این کتاب در 24 مه 1543 زمانی که وی شدیدا بیمار و بستری بود از چاپ درآمد یک نفر از دوستانش این نسخه چاپ شده را در دستش گذاشت و همان روز او درگذشت. کتاب کپرنیک کیاس و سالیوس درباره ساختمان بدن انسان که ان هم در سال 1543 منتشر شد نشانه ای از شروع علم جدید بود.

منبع: http://www.parset.com

زود قضاوت نکنیم

  • ۱۲۳۳

در فولکلور آلمان، قصه ای هست که این چنین بیان می شود :

مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده. شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد، برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت.

متوجه شد که همسایه اش در دزدی مهارت دارد: مثل یک دزد راه می رود؛ مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند، پچ پچ می کند. آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض کند، نزد قاضی برود و شکایت کند .

اما همین که وارد خانه شد، تبرش را پیدا کرد. زنش آن را جابه جا کرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود، حرف می زند و رفتار می کند .

همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که:

ما انسانها در هر موقعیتی معمولا آن چیزی را می بینیم که دوست داریم ببینیم.

 

گذر عمر

  • ۱۱۱۵

عظمت

  • ۱۰۴۶