-
سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۱۸ ق.ظ
-
۲۱۲۲
ابرخشت
طراحی : پروفسور نادر خلیلی
مکان : کالیفرنیا
ایده های طراحی : پایه و اساس ساختاری سیستم ابرخشت یا Super Adobe بر کیسههای شنی با درازای قابل تنظیم قرار گرفته است. این امر از یک طرف باتوجه به دسترسی به این نوع مصالح بدون مشکل عمده، موجبات تسهیلات در همهگیر شدن سیستم را فراهم کرده است و از طرف دیگر باتوجه به انعطافپذیری فرمی، به طرح معماری، قابلیت مانور را در زمینه شکلدهی انحناهای زیبا، موتیوهای طبیعی و ساختار یک پارچه را میدهد، این همه به معنای توانایی استفاده از قالب و قاب برای شکل دادن، پیچ و تاب دادن فرمها و بهرهگیری از روند طراحی آلی یا ارگانیک در عین لحاظ شدن ویژگیهای لازم به جهت سازهای است. در یک کلام با روشی بسیار ساده ساختن یک خانه از دیوارها و سقف و پی و در کل آنچه " سفت کاری " مینامیم به طور کامل با این روش، قابل اجرا است.
نحوه اجرا بسیار ساده است، ابتدا پلان یا نقشه خانه مورد نظر در ابعاد مطلوب تهیه میشود. برای این منظور، نادر خلیلی خود تعدادی نقشه با تعداد اتاقها و قابلیتهای متنوع را پیشنهاد میکند، ولی در نهایت طراح یا سازنده بنا در این زمینه قدرت انتخاب نیز دارد. بعد از انتخاب پلان، نوبت به پیاده کردن آن بر روی زمین مورد نظر برای ساخت میرسد، بعد از این مرحله، ردیف اول از ابرخشت روی پلان جاگذاری میشود. کیسههایی که معمولا به صورت استاندارد برای این هدف منظور شدهاند در حین جاگذاری، با خاک مرطوب پر و کوبیده میشوند و با روش بنایی "زنجیره پیوسته" (running bond) روی هم قرار میگیرند. در این بین، بین هر دو لایه از ابرخشت بعد از کوبش لایه پایینی، برای مهار کردن نیروهای کششی، دو ردیف سیم خاردار قرارداده میشود، هدف از این کار ایجاد نوعی سازه خود پشتیبان مقاوم در برابر نیروهای کششی است.
در حین اجرا هر جا لازم باشد در یا پنجرهای قرار گیرد، قابلیت استفاده از قالب در سیستم ابرخشت به کمک ما میآید و بهراحتی با قراردادن قالبهای مذکور ( که بعدا برای نصب درگاهها و پنجرهها برداشته خواهند شد) فضای خالی مورد نظر شکل میگیرد.
-
دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۶:۳۳ ب.ظ
-
۱۲۷۶
در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند.
خارپشتها وخامت اوضاع را دریافتند. تصمیم گرفتند دور هم جمع شوند
و بدین ترتیب همدیگر را حفظ کنند.
وقتی نزدیکتر بودند گرمتر می شدند ولی خارهایشان یکدیگر را زخمی
می کرد. به همین خاطر تصمیم گرفتند از هم دور شوند ولی به همین دلیل
از سرما یخ زده می مردند.
از این رو مجبور بودند برگزینند: یا خارهای دوستان را تحمل کنند، یا
نسلشان از روی زمین بر کنده شود.
دریافتند که باز گردند و گرد هم آیند. آموختند که با زخم های کوچکی
که همزیستی با کسی بسیار نزدیک بوجود می آورد، زندگی کنند
چون گرمای وجود دیگری مهمتر است.
و این چنین توانستند زنده بمانند....
بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص
را گرد هم می آورد بلکه آن است هر فرد بیاموزد با معایب دیگران
کنار آید و محاسن آنان را تحسین نماید.
وقتی تنهاییم دنبال دوست می گردیم ؛ پیدایش که کردیم دنبال عیب هایش می گردیم.
وقتی که از دستش دادیم در تنهائی دنبال خاطراتش می گردیم.
(ژان پل سارتر)
-
دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۴:۲۵ ق.ظ
-
۱۰۸۵
Found only on the islands of Oahu, Molokai, Maui, and Hawaii, the happy face spider, such as this one guarding its eggs on a leaf in Maui, is known for the unique patterns that decorate its pale abdomen. Scientists believe Theridion grallator may have developed its distinctive markings to discourage birds from eating it.
(Photo Darlyne Murawski)
-
يكشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۱۷ ق.ظ
-
۱۴۰۱
اگر هرکس به اندازه فهمش سخن می گفت
وه که چه سکوتی جهان را فرا می گرفت!
در سال ۱۳۹۲ کمتر حرف بزنیم و کمتر قضاوت کنیم.
چرا این نکته؟
به نظر میرسد بیشتر ایرانیها تقریبا در مورد هم چیز و هم کس اظهار نظر میکنند؛ بعضا با قاطعیت.
عبارات من نمیدانم، من اطلاع ندارم، من به اندازه کافی اطلاع ندارم، من مطمئن نیستم، من باید سئوال کنم، من باید فکر کنم، من شک دارم، من در این باره مطالعه نکردهام، من این شخص را فقط یک بار دیدهام و نمیتوانم در مورد او قضاوت کنم، من در مورد این فرد اطلاعات کافی ندارم، اجازه دهید من در این رابطه سکوت کنم، فردا پس از مطمئن شدن به به شما خبر میدهم، هنوز این مساله برای من پخته و سنجیده نیست و مشابه این عبارات در ادبیات عمومی ما، بسیار ضعیف است. تصور کنید اگر بسیاری از ما این گونه با هم تعامل کنیم، چقدر کار قوه قضائیه کم میشود. چقدر زندگی ما اخلاقیتر میشود و از منظر توسعه یافتگی چقدر جامعه تخصصیتر میشود.
در چنین شرایطی، خبرنگار تلویزیون در مورد برنامه هستهای، نظر راننده تاکسی را نخواهد پرسید، اقتصاددانی که یک مقاله پزشکی را خوانده، خوددرمانی نخواهد کرد و شیمیدانی که هر روز روزنامهها را میخواند در مورد آینده اقتصاد ایران و وضعیت سیاسی چین اظهار نظر نخواهد کرد. چه سکوتی برقرار میشود! همه به خود و مثبت و منفی برنامههای خود میپردازند و کمتر سراغ سر درآوردن از کارهای دیگران میروند؛ غیبت کم میشود و تهمت و توهین به حداقل میرسد.
حضرت علی (ع) میفرمایند: مومن کسی است که با مردم تعامل کند تا دانا شود، سکوت کند تا سالم بماند و بپرسد تا بفهمد. یک دلیل این که تولید ناخالص داخلی آلمان بیش از دو برابر جمع تولید ناخالص داخلی ۵۵ کشور دیگر است، به خاطر تمرکز مردم به کار و فعالیت و کوششهای فردی است.
اتفاقا چون بسیاری از ما برای خود کم وقت میگذاریم و خود را کشف نمیکنیم، به بیرون از خودمان و توجه دیگران نیازمند میشویم. به همین دلیل، نمایش دادن در میان ما بسیار جاری و قدرتمند است، چون در مورد خود نمیتوانیم پنجاه صفحه بنویسیم، از انتقاد حتی انتقادی ملایم، خشمگین میشویم، چون احساسی بار میآییم و بنابراین ضعیف هستیم، اعتماد به نفسمان کم است.
عموما ظاهر خود را میآراییم و در مخزن باطن ما، سه قفله باقی میماند. افراد ضعیف جامعه ضعیف را به ارمغان میآورد.
در برابر کم حرف زدن و کم قضاوت کردن، فکر و دقت قرار میگیرد. ارزش هر انسان مساوی با مقدار زمانی است که برای فکر، کشف خود و خلاقیت اختصاص میدهد. سکوت فراوان بهترین فرآورده کم قضاوت کردن است. در این مسیر، محتاج کتاب خواندن، گفتوگو و مناظره هستیم. با آگاهی و دانش میتوان انسان بهتری بود و به همین دلیل، نیازمند آموزش هستیم. به امید روزی که تلویزیون کشور برای ارائه دیدگاه در ۲۵ موضوع مختلف از یک نفر استفاده نکند.