-
شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۰۳ ب.ظ
-
۱۰۴۱
ماهی مون هی می خواست یه چیزی بهم بگه . تا دهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه .
دست کردم تو آکواریوم درش آوردم . شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن . دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو .
اینقدر بالا پایین پرید خسته شد و خوابیـــد . دیدم بهترین موقع است تا خوابه دوباره بندازمش تو آب.
الان چند ساعته بیدار نشده یعنی فکر کنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده و خودشو زده به خواب.
این داستان رفتار بعضی از آدم هایی است که کنارمونند. دوستشون داریم و دوستمون دارند.
ولی ما رونمی فهمند و فقط تو دنیای خودشون دارند بهترین رفتار را با ما می کنند.